دنیای کوچک من

 

 

حالم خیلی بده.نمیدونم چجوری اینقدر یهویی مریض شدم.از شدت سرفه نمیتونم نفس بکشم.تموم این چند روز رو توی خونه خوابیدم.از کار و زندگی افتادم.امسال خیلی مریض شدم. به قول مامانی من پوکم. یه باد بیاد افتادم. حوصلم از خونه نشینی سر رفته.کاشکی زودتر خوب بشم.

دیروز حالم عجیب گرفته شد.بهم خبر دادند که نمره ی کارگاه شیشه رو دادند.با دیدن نمره ام واقعا شوکه شدم. همه از دیدن نمره ام بهت زده شدند.مثلا فعال ترین دانشجو کلاسش بود. کی باورش میشه نتیجه اون همه زحمت این بشه. دلم برای خودم سوخت. اونهمه تلاش همچین نتیجه ای داده . دیگه دلم نمیخواد توی دانشگاه کاری بکنم. همه چی مذخرفه.

از پیشنهاد کاریم هیچ خبری نیست.انگاری منو گزاشتن سر کار. نه به اون اولش که مرتب بهم زنگ میزدند، نه به الان که اصلا سراغمو نمیگیرند.بی خیالش مطمئن بودم من از این شانس ها ندارم. خدایا از تلاش زیادت ممنون.



نوشته شده در شنبه 13 اسفند 1390برچسب:,ساعت 19:57 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak