دنیای کوچک من

امروز ژوژمان چوب برگزار شد.برای ارائه کارها خیلی تلاش کردیم.یه عالمه وقت صرف طراحی دکور و نورپردازی کردیم ولی استاد چوب به محض ورود خیلی بد برخورد کرد و با طعنه بهمون گفت از بچه های این دانشگاه بیشتر از این انتظار نمیره.حال همه خیلی گرفته شد اما خوشبختانه تا اخر وقت جواب این حرفشو گرفت.در طول تمام روزهای این ترم یه نجار روبه روی دانشگاه به همه ما کمک میکرد و چیزهایی که استاد اصلا بلد نبود رو بهمون یاد میداد.امروز اون رو هم دعوت کردیم.یه عالمه تحویلش گرفتیم ولی اصلا به استاد محل ندادیم.بعدش هم اقای نجار کلی به استاد طعنه زد و کارهایی رو که اصلا بلد نبود بهش یاد اور شد.اینقدر اوضاع و شرایط بر علیه استاد بود که اخر وقت بغض کرده بود و اخرشم قهر کرد.به صورت عجیبی حالش گرفته شد و فهمید که ما چقدر ازش بدمون میاد.خلاصه اینکه انتقام یک ترم رو ازش گرفتیم. اخرش هم یکم حالمو گرفت با اینکه بازم بالاترین نمره شدم ولی اونی که میخواستم نشد.

دیروز یه اتفاق عجیب برام افتاد.باور نکردنیه ولی کار جدیدی که شروع کردم تماما فروش رفت و سفارش جدید گرفتم .اصلا باورم نمیشه که این یکی با شکست تمام نشد.هنوز نمیتونم باور کنم همه چیز اونجوری که من میخواستم پیش رفت.

چند روز دیگه ژوژمان فلزه.امیدوارم این یکی هم بگذره دیگه راحت بشم.

 

 

نوشته شده در دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:29 توسط رها|

دیروز روز صنایع دستی بود.چقدر دانشگاه به ما اهمیت داد.فقط حراست دم دانشگاه این روز رو بهمون تبریک گفت اما روز مهندسی که میشه مسئولین دانشگاه فقط خودکشی نمیکنند.وقتی تحصیل کرده های جامعه اینجوری با رشته هنر برخورد کنند دیگه از مردم عادی هیچ انتظاری نمیره.بیشتر قسمت های زندگی همه ادما به هنر بستگی داره اما به نظر همه این رشته ها خیلی اسون و بدرد نخوره.چقدر از اینجور ادما بدم میاد.

 

این روزا حالم خیلی بده.هفته دیگه ژوژمان چوبه و چند روز پیش کارم بخاطر هنر استاد که به جای استفاده از چسب چوب ، چسب یک دو سه استفاده کرد  طبله کرد و کنده شد.تمام زحماتم هدر رفت.دیگه واقعا نمیدونم چکار کنم.کار همه بچه ها تمام شده و من موندم و یه سری خرده چوب شکسته.دلم میخواد یه عالمه گریه کنم.این درس 6 واحد داشت.حالا مطمئنم یه نمره افتضاح میارم و معدلم نابود شد.چقدر من بدبختم.

 

دیروز مدیر گروه اعلام کرد که استادی که باهاش پایان نامه گرفتم با دانشگاه به مشکل خورده و گفته که ترم دیگه این دانشگاه نمیاد.بنابر این برید دنبال یه استاد جدید برای پایان نامه.این یعنی تمام کارهایی که تا الان انجام دادم دیگه هیچ اهمیتی نداره.چون استاد بعدی کارهای یکی دیگه رو تایید نمیکنه.حتی ممکن موضوع کارمو هم تایید نکنه. نمیدونم چرا این روزها همه چی بهم ریخته.

 

نوشته شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:,ساعت 19:41 توسط رها|

 

این روزها زندگیم خلاصه شده توی چوب و فلز .فرصت برای انجام هیچ کاره دیگه ای ندارم.با اون شاهکاری که استاد چوب انجام داد حالا حالا باید کار کنم تا بتونم خودمو به بقیه برسونم.دو هفته دیگه ژوژمانه ولی کارم خیلی خیلی عقبه.چقدر زندگی برام سخت شده.

دیروز با دوستان تصمیم گرفتیم برای اینکه یکم تجدید روحیه کنیم و خستگی این چند هفته برطرف بشه بریم سینما و فیلم یکی برای همه رو ببینیم. چه تفریحی بود واقعا.توی عمرم فیلم به این حد مذخرف ندیده بودم.تمام داستان فیلم در مورد گرفتگی دستشویی یه ساختمان بود که اخرش هم باز نشد.فکر میکنم اگه قرار بود من فیلم بسازم کارم خیلی بهتر از این میشد. بازی بازیگر ها هم که بهتره اصلا در موردش حرف نزنم.این هم از زنگ تفریح این چند وقت که واقعا عالی گذشت.

امروز یه اتفاق هیجان انگیز افتاد.تابستون چند تا کار به فروشگاهی سپرده بودم ولی چون اصلا فروش نرفته بود دیگه سراغش نرفتم.امروز اتفاقی از جلو اون مغازه رد میشدم که فروشنده سریع منو صدا زد که کارهاتون فروش رفته صبر کنید پولشو بدم.واقعا شوکه کننده بود.اصلا انتظار نداشتم کارم با اون قیمت به فروش برسه.حس خیلی خوبی دارم.بالاخره بعد از اون شکست یه اتفاق کوچیک هم امیدوار کننده است.

احتیاج خیلی زیادی دارم به اینکه یهویی از خواب بیدار بشم و ببینم کارام تموم شده و میتونم یکم هم وقت بزارم برای خوندن کتابای ارشد.تا الان نتونستم هیچی درس بخونم .به خاطر استاد چوب همه کارهام بهم ریخت.


 

طی چند هفته گذشته مدیر گروه جدید دانشگاه خیلی ما رو اذیت کرد.اخرش هم صبر همه تموم شد و از یه وکیل دادگستری خواستیم تا برامون یه نامه به شدت تاثیر گذار بنویسه تا بتونیم از طریق مسئولین بالاتر اینم مثل مدیر قبلی بیرون کنیم.خیلی کار هیجان انگیزیه.دفعه قبلی وقتی مدیر گروه فهمید بخاطر ما برکنار شده خیلی شوکه شد.اصلا فکر نمیکرد ما تا این حد جدی دنبال کار برکناریش بریم و حالا این یکی اصلا فکر نمیکنه ما کاری بتونیم انجام بدیم.مطمئنا قیافه اش بعد از دیدن نامه دیدنی میشه.کار فوق العاده هیجان انگیزیه.
 

 

نوشته شده در شنبه 11 خرداد 1392برچسب:,ساعت 22:33 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak