دنیای کوچک من

 

این روزا فرصت انجام هیچ کاری رو ندارم.تمام ساعت های روزم به انجام دادن کارهای دانشگاه میگذره و من واقعا کلافه ام.با اینکه با اخرین حد دارم تلاش میکنم که کارها درست و به موقع انجام بشه اما بازم یه حسی بهم میگه به همه کارها نمیرسم.چقدر این ترم سخت میگذره.

چند روز پیش یه جراحی سرپایی دست داشتم.واقعا خیلی حس خوبی داشت چون من به شدت از سرنگ و وسایل پزشکی وحشت دارم و وقتی نوبت به عمل رسید همراهم گفت من نمیتونم تحمل کنم و  در نتیجه مجبور شدم با همه ترسم خودم تنهایی این شرایط رو بگذرونم. کم مونده بود بی هوش بشم از ترس.تا دو شب کابوس سرنگ ولم نمیکرد. من ساخته شده ام که رشته ی تجربی رو دنبال کنم. نمیدونم خانواده ام چی فکر میکردند که از من میخواستند رشته تجربی رو دنبال کنم.حتما ادم موفقی میشدم.



نوشته شده در دو شنبه 12 تير 1391برچسب:,ساعت 1:6 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak