دنیای کوچک من

بعد از چند ماه تلاش مسئول دانشگاه فقط تونست نمره ام رو به 16 تغییر بده.خودشون که خیلی هم راضی هستند ولی این نمره به درد من نمیخوره.حدودا 3 نمره معدلم رو کم کرده .اونم حالا که ترمای اخرم.خیلی دلم میسوزه چون ترمی که گذشت واقعا برام سخت بود و برای کاره چوبم خیلی سختی کشیدم و حالا کمترین نمره رو اوردم.مسئولین دانشگاه هم که فقط میگن این استاد دیگه حق تدریس توی دانشگاهو نداره ولی این به درد من نمیخوره.

 

چند روز پیش یه دعوای بزرگ با مامان و خوهری داشتم.کلا با هم قطع رابطه کردیم و من زندگیمو ازشون جدا کردم.تنهایی افطار کردن خیلی سخته.کلی تنها شدم ولی امکان نداره ظلمی که این دو نفر در حقم کردند رو ببخشم.همیشه توی زندگی مامانم من کمترین اهمیت رو داشتم و حالا هم بین من و خواهرم ، اونو انتخاب کرد.اینجوری برای من بهتره .خیلی وقته بهم ثابت شده که من براش ارزشی ندارم.

 

کلا حوصله انجام دادن هیچ کاری رو ندارم .چقدر دلم میخواد یه مدت یه جای اروم تنها زندگی کنم .باید برای ارشد درس بخونم و کارای پایان نامه ام رو تموم کنم.ولی اصلا حوصله ندارم.زندگی این روزا اصلا قابل تحمل نیست.

 



نوشته شده در یک شنبه 24 شهريور 1392برچسب:,ساعت 21:10 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak