دنیای کوچک من

امشب از اون شب هایی که فقط سالی یکبار اتفاق میفته.از اونایی که با تمام وجود خوشحالم و چیزی نمیتونه حالمو خراب کنه.حتی اگه یه دنیا مشکل هم داشته باشم.یه کیس اخرین ورژن خریدم .دیگه مجبور نیستم کامپیوتر قبلی رو تحمل کنم و از مهم تر دیگه نیازی به ترک اعتیاد نتی نیست.دیگه چی بهتر از این ممکنه پیش بیاد.

 

کارای پایان نامه ام اصلا پیش نمیره.برای درست کردن هر کار فلز مجبورم چندین بار یه کار رو بسازم تا آخرش یه کار معمولی درست بشه.ترم پیش کارهای جوشکاری من از همه بهتر بود.ولی این ترم انگار قرار نیست هیچ کاری درست بشه.نمیدونم چرا اینقدر توی ساخت جواهراتم بدشانسی میارم.

کارگاه چوب دانشگاه واقعا طلسم شده. استاد اولی که دستش زیر دستگاه رفت.دومی که هیچی از چوب نمیدونست و اخرشم اون بازی نمره منو درآورد.حالا هم استاد سومی که یکمی کار بلده دستش شکست و عملا دیگه نمیتونه هیچ کاری انجام بده.واقعا چه تخصص خوبی گرفتم.اسما قراره تخصص من چوب باشه ولی واقعا چیز زیادی بلد نیستم.چی فکر میکردم چی شد.



نوشته شده در دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:,ساعت 21:57 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak