دنیای کوچک من

چند هفته اخیر روزهای خوبی  رو گذروندم. یه کم از کارهای عملی پایان نامه ام انجام شد و یه بخش عظیم از استرسم تموم شد. بالاخره تونستم لحیم کارم رو آب کنم.انگاری طلسمش باطل شد.هنوز یه عالمه کار دارم که نمیدونم کی میتونم انجامشون بدم.نمیدونم با این همه کار چطور تونستم ترم پیش وقتمو تلف کنم و رسما هیچ کار مفیدی برای پایان نامه ام انجام ندادم. واقعا چرا هیچوقت با برنامه ریزی عمل نمیکنم.

با یه عالمه اعتماد به نفس کنکور ارشد ثبت نام کردم. نمیدونم با چه جراتی این کار رو انجام دادم ولی با این که هیچی نخوندم دوست دارم یه بار امتحان کنم.از همه چی بدتر اینه که این روزها مرتبا حال و روزم توی کنکور کارشناسی یادم میاد  و میترسم بازم همه چی مثل دفعه قبلی پیش بره و همه چی خراب بشه.خیلی سعی میکنم که تلقین کنم قرار نیست دوباره همه چیز تکرار بشه ولی واقعا ترس عجیبی دارم.امیدوارم مزیت دادن کنکور نخونده امسال فقط رفع این همه استرس باشه.حداقل سال دیگه استرس نداشته باشم.

امروز در مورد طرز ارائه پایان نامه ام با استاد چوبم یکم صحبت کردم.اونم یهویی جو گیر شد و یه عالمه کار بهم گفت که تا هفته دیگه باید انجام داده باشی.اون لحظه دلم میخواست یه عالمه جیغ بکشم.با اون همه کاری که هنوز انجام ندادم فقط کار با گل و گچ مونده بود که اضافه شد.نمیتونم زیر حرفم بزنم چون استاد خیلی برای کارم ذوق کرد و حالا اگه انجام ندم فکر میکنه بخاطر تنبلی انجام ندادم . چقدر من خوش شانسم.

 



نوشته شده در سه شنبه 28 آبان 1392برچسب:,ساعت 18:56 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak