دنیای کوچک من

این هفته یه عالمه حس خوب دارم. با اینکه هنوز کارای اصلی پایان نامه ام رو انجام ندادم ولی با کمک استاد چوبم تونستم یه عالمه ایده تک برای دیزاین سالن نمایش ژوژمان پایان نامه ام پیدا کنم. توی این هفته اینقدر کار کردم که دلم لک زده برای اینکه یه روز صبح بتونم یه عالمه بخوابم و تا آخر شب توی نت بچرخم ولی اصلا فرصت هیچ کاری رو ندارم. از همه قشنگ تر اینه که بازم من یه حرفی زدم و استاد چوب جو زده شد و روی  هوا ایده منو زد که باید تا هفته آینده انجامش بدی.خیلی قشنگ دوباره باید یه عالمه کار دیگه انجام بدم.

مدیر گروه دانشگاه هر چقدر فکر کرد که چجوری منو و گروهمو آزار بده به راهی نرسید و وقتی دید ما به کارهاش هیچ اهمیتی نمیدیم این هفته یه قانون جدید از خودش ابداع کرد که ما حق استفاده از محیط دانشگاه و وسایل رو نداریم.مسئولین دانشگاه هم بخاطر ترسشون ازش حمایت کردن.چقدر این آدم مذخرفه. خوش بحالش با داشتن یه پارتی قوی داره یه دانشگاه رو میچرخونه و هیچ کس نمیتونه باهاش رو به رو بشه.چقدر دوست داشتم میفهمیدم پارتی این آدم چه سمتی توی کشور داره که حتی  ریاست شعبه مرکزی دانشگاه هم نمیتونه باهاش مقابله کنه.

تعدادی از دوستام تصمیم گرفتن چند ماه باقی مونده تا کنکور ارشد رو فقط درس بخونن و پایان نامه رو ول کنن تا بعد از کنکور ادامه اش بدن یعنی یه ترم بیشتر بگذرونن. واقعا شرایط گیج کننده ای شده. نمیدونم چه کاری درسته و چه کاری غلط. میترسم وقتمو بزارم برای ارشد و قبول نشم و اونوقت کار پایان نامه ام هم ضعیف بشه و از هر دو طرف بازنده بشم.چقدر تصمیم گیری سخته.

هفته گذشته سری دستگاه فرز از دستم ول شد و دیگه پیداش نکردم.هر چقدر گشتیم پیدا نشد.دستگاه خیلی گرون بود و مجبور بودم که خودم خسارت دستگاه رو بدم.یه هفته ای مجبور شدم دنبال سری برای دستگاه بگردم تا آخرش تونستم با کلی دردسر یکی سفارش بدم بسازن چون قطعه یدکی برای دستگاه وجود نداشت. حدود دو ساعت بعد از اینکه دستگاه رو سالم و با سری جدید تحویل دانشگاه دادم پای یکی از بچه ها به یه چیزی گیر کرد و سری قبلی دستگاه پیدا شد. اون لحظه واقعا شوکه بودم .من یک هفته بیچارگی کشیدم و حالا اون قطعه پیدا شد.من چقدر خوش شانس ام.خنده

 



نوشته شده در سه شنبه 5 آذر 1392برچسب:,ساعت 20:4 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak