دنیای کوچک من

سال جدبد رو خیلی خوب شروع کردم. این موضوع باعث تعجبه.کم پیش میاد روزهایی رو بگذرونم که هیچ اتفاق بدی نیفته.امیدوارم کل روزهای سال جدید هم به همین صورت بگذره. هنوز هیچ خبری از کارم نشده ولی استرس بدی پیدا کردم.یه جورایی دو دل شدم که قبولش کنم یا نه. قبول کردن این کار راه برگشت نداره. چون شرکت تخصصی نزدیک یک سال فقط اموزش کار داره و بعد از اون کار اصلی شروع میشه بخاطر همین قراردادهای کاری چند ساله است و بخاطر سفته های زیادی که اولش میگیرن به اسونی نمیتونم از شرکت خارج بشم. یه عده عقیده دارن شرایطش خیلی سخته و خطرناکه ولی یه عده دیگه میگن چون جای خیلی معتبریه این همه تضمین و سخت گیری چیز طبیعیه. نمیدونم چکار کنم. با تموم شدن تعطیلات احساس کمبود میکنم. سال های قبل بعد از عید فوری کلاس های دانشگاهم شروع میشد ولی حالا که دیگه کلاس ندارم دچار کمبود شدم.چقدر روزهای دانشگاه زود گذشت. این چند وقت به موجود تنبلی تبدیل شدم اما بیکاری این روزها یه خوبی هم داره که تمام کارهایی که توی مدت دانشجویی نمیتونستم انجام بدم الان خیلی راحت برام امکان پذیره. به خصوص خوابیدن صبح که یه جورایی برام ارزو شده بود.حالا فرصت دارم که چندین ساعت کتاب بخونم .بخوابم.اهنگ گوش بدم.از اینترنت استفاده کنم بدونه این که دلهره ای برای فردا داشته باشم. خدایا میشه روزهای بعدی هم پر از ارامش باشه؟

نوشته شده در پنج شنبه 21 فروردين 1393برچسب:,ساعت 20:56 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak