دنیای کوچک من

 

 

 

امروز با همه برو بچ تصمیم گرفتیم بریم سینما.به اجبار رفتیم جدایی نادر از سیمین رو دیدیم. وای که چقدر فیلم کسل کننده و کش داری بود. واقعا پشیمون شدم از دیدنش. من از فیلمایی که آخرش خود بیننده باید تصمیم بگیره خیلی بدم میاد .اینم از همونا بود. جدیدا هرچی فیلم چندش و مذخرفه میگن هنری بود.آخه ما بدبختا چه گناهی کردیم؟

یه اتفاق خوب داره میفته.یه استاد کارای بزرگ مینا بهم پیشنهاد کار داده.نمیدونم دارم بهش فکر میکنم. اگه برم هم خیلی پیشرفت میکنم و هم دیگه حقوقمو نمیخوره. خیلی تردید دارم.آخه میترسم استاد الانم بدش بیاد.

صبح خیلی حالم گرفته شد.وقتی یه سری به کارگاهمون زدیم دیدیم روی تموم نقاشی های ما گچ کشیدن. حالا چند قرن دیگه که گچ ها رو خراب کردن متوجه هنر ما میشن . مثل دوران مغول ها که روی نقاشی ها گچ میکشیدن. حیف اون همه زحمت ما.

 



نوشته شده در سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,ساعت 21:44 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak