دنیای کوچک من

 

 

 

 

چون از درس تربیت بدنی معافیت داشتم قرار شد من یه تحقیق تحویل استاد بدم.واقعا فکرشم زجرآور بود. وقتی استاد ازم پرسید میخوام تحقیقم کتابخونه ای باشه یا پژوهشی ، من گفتم کتابخونه ای شاید راحت تر باشه. یهو استاد گفت پس باید یه کتاب بخری و اهدا کنی به کتابخونه دانشگاه.منم نمره اتو میدم. وایییییی دیگه از خوشی روی پام بند نبودم.خوبیش به اینه که از شر تحقیق نوشتن راحت شدم.

ماه رمضان کلا انرژی منو گرفته .هر روز صبح میگم فردا میرم کلاس گره .اما دوباره حالشو ندارم.وای از الان دلهره رو به رو شدن با استادو دارم.حتما منو زیر رگبار متلک هاش میکشه.

یه کتابه فتوشاپ پیشرفته خریدم.کلی چیزای با حال توش داشت.این کارو خیلی دوست دارم.یه جورایی بهم موج مثبت میده.خیلی دلم میخواد کار آینده ام یه جورایی بهش مرتبت باشه. امیدوارم.

 



نوشته شده در سه شنبه 8 شهريور 1390برچسب:,ساعت 1:5 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak