دنیای کوچک من

 

 

امروز خیلی ناراحت شدم.دوست صمیمیم الکی با من دعواش شد.هیچ اتفاق خاصی نیفتاد اما اون هر چی دلش خواست به من گفت. شاید روزای آینده دیگه به روش نیارم و با هم اشتی کنیم اما من دلم شکسته.خیلی زیاد.نمیتونم فراموش کنم چه حرفایی بهم زد.

چند تا کار سفال درست کردم که مورد توجه قرار گرفته.بر خلاف روزای اول خیلی به سفال علاقه مند شدم.هنوز نتونستم با خط کنار بیام .کاشکی معدلمو نکشه پایین.

عاشق هوای این روزا هستم.وقتی صبحا از سرما میلرزم حس خیلی خوبی دارم . کاشکی به جای تابستون همیشه زمستون بود .



نوشته شده در شنبه 21 آبان 1390برچسب:,ساعت 20:38 توسط رها|


آخرين مطالب

Design By : Pichak